استاد دانشگاه اصفهان گفت: اخلاق به دلایل مختلف و به شیوههای متعدد میتواند بر توسعه اثر بگذارد و در بسیاری از نظریات برجسته توسعه میتوان این مفهوم را ردیابی کرد.
به گزارش دفتر ارتباطات مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، دکتر نعمتالله اکبری امروز در سومین روز نهمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که به صورت برخط برگزار شد، جایگاه اخلاق در تجارب جهانی از منظر گفتمان توسعه را مورد بررسی قرار داد.
وی گفت: اخلاق به دلایل مختلف و به شیوههای متعدد میتواند بر توسعه اثر بگذارد و در بسیاری از نظریات برجسته توسعه میتوان این مفهوم را ردیابی کرد. در این مطالعه به دنبال آنم که با استفاده از روش تحلیل توصیفی به نظریات موجودی بپردازم که به موضوع اخلاق و توسعه و روابط متقابل این دو بر یکدیگر پرداختهاند.
استاد دانشگاه اصفهان ادامه داد: این آثار به دو دسته تقسیم میشود. دسته اول نظریاتی که تحت عنوان «اخلاق توسعه» شناخته میشود و در آنها موضوعات اخلاقی به یک هدف مشترک برای توسعه و به عنوان مفهوم مرکزی آن تبدیل میشود و دسته دوم نظریاتی که اغلب در رویکرد نهادگرایی ظهور کرده و در آنها مفاهیم دیگری به عنوان مرکز توسعه مطرح میشود و میتوان رابطه اخلاق را با آن مفاهیم ردیابی کرد. با ارزیابی دقیق هر دو گروه، مشخص میشود توسعه، هم در حوزه نظری و هم در مبحث سیاستگذاری، با مسائل مرتبط با رفاه و ترجیحات اشخاص و عدالت پیوند خورده و بنابراین در هر دو حوزه، موضوعات اخلاقی حداقل، پیش زمینه نظریه را شکل میدهند.
اکبری با تعریف مفهوم توسعه، گفت: توسعه مفهومی است که ترجیحات، ارزشها و منافع بر تعریف و جهتگیریهای آن اثر میگذارد؛ بنابراین، گفتمان توسعه در هر مقطعی از زمان و مکان پاسخی به مقتضیات تمایلات متولیان آن بوده است. از طرف دیگر انسان به عنوان عامل و هدف نهایی توسعه بدون شک تحت تأثیر فرهنگ، ارزشها و آداب و رسوم حرکت میکند و به همین دلیل ارزشهای اخلاقی انسان در مرکز مفهوم توسعه قرار خواهد گرفت. سؤالی که مطرح میشود، آن است که تا چه اندازه گفتمانهای توسعهای برجسته، به طور مشخص به ارزشهای اخلاقی توجه داشتهاند. در واقع، در این مطالعه به این موضوع پرداخته میشود که نسبت بین گفتمانهای شکل گرفته از توسعه و موضوعات اخلاقی چه بوده است.
وی سپس با تعریف مفهوم اخلاق، گفت: برای ارزیابی این موضوع لازم است ابتدا تعریفی از اخلاق ارائه شود تا بتوان به مقایسه نظریات مختلف توسعه پرداخت. به بیان ساده اخلاق عبارت است از اصول اخلاقی که بر رفتار یک فرد یا روش اداره یک فعالیت حکمرانی میکند.
اکبری خاطرنشان کرد: معمولا در نظریههای اقتصادی متعارف از توسعه در ۲۰۰ سال گذشته به صورت مستقیم از ارزشهای اخلاقی صحبتی به میان نیامده است، اما در دهههای اخیر، این رویکرد مورد تردید جدّی قرار گرفت و برخی از اقتصاددانانِ بزرگ، به مطالعه رابطه بین توسعه و اخلاق پرداختند و آثار فراوان و ارزشمندی در این زمینه به وجود آمده است. از این آثار مشخص میشود که توسعه هم در حوزه نظری و هم در مبحث سیاستگذاری، با مسائل مرتبط با رفاه اشخاص و عدالت پیوند خورده است و بنابراین در هر دو حوزه، موضوعات اخلاقی یک پیش زمینه را شکل میدهند؛ بنابراین برای توضیح دقیق چگونگی ارتباط تنگاتنگ میان اخلاق و اقتصاد، باید تلاش فراوانی صورت گیرد.
استاد دانشگاه اصفهان افزود: این مطالعه به بررسی رابطه بین این دو مفهوم مهم میپردازد و مهمترین کاربرد این پژوهش این است که با تبیین جایگاه و نفوذ عملی ارزشهای اخلاقی در شکلگیری توسعه در هر دو حوزه میتواند گامی برای شناخت، تأمل و تأکید در مورد این موضوع در بین صاحبنظران و بازیگران اقتصادی در سطح خرد و عاملین سیاستگذاری در عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد، البته این پژوهش کاربردهای دیگری هم دارد.
اکبری ادامه داد: کاربرد اخلاق در فرآیندهای عملی تصمیمگیری در مورد توسعه سبب میشود که منابع انسانی و مادی تخصیص یافته در زمینه توسعه بتواند نتایج متناسبی را منعکس کند. تبیین ارزشها در کوششهای نظری توسعه میتواند روشن کند که پرداختن به موضوعات ارزشی به هیچ وجه به منزله تنزل ارزش علمی این نظریهها نیست، بلکه به عنوان راهگشایی برای فهم بهتر آنها است. پرداختن به اخلاق در مباحث توسعه به مثابه در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی و دیگر منافع اکثریت در توسعه -چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی است. در شرایطی که گروههای جامعه، ویژگیهای فرهنگی و ارزشی متفاوتی دارند، تعریف آنها از منافع میتواند در تضاد با یکدیگر باشد و در نتیجه مانعی برای توسعه ایجاد میشود. تأکید بر تعریف هماهنگ با توسعه از اخلاق میتواند تأکید بر اصول مشترکی باشد که تکیهگاهی برای تعامل سازنده و اجماع افراد از گروههای مختلف فراهم آورد و در رفع موانع توسعه نقش تعیینکننده داشته باشد.
وی تصریح کرد: در نهایت باید توجه داشت که سوء استفاده از موازین اخلاقی به مثابه ابزاری برای فریب خود و دیگران یا برای توجیه اقدامات غیرعادلانه از سوی طبقات حاکم از چالشهای موضوعات اخلاقی است که باعث میشود اخلاقگرایان همان نقشی را بر عهده بگیرند که واعظان در زمان بردهداری بر عهده داشتند؛ یعنی تلاش میکردند که برای ثروتمندان یک وجدان آسوده و برای قربانیان تسکین و آرامش روحی ایجاد کنند. مواجهه خردمندانه با چنین مواضعی از کاربردهای تلاشها در زمینه بیان رابطه مثبت بین اخلاق و توسعه است.