جمعه, ۰۷ دی ۱۴۰۳

هفتمین نشست اندیشه‌ورزی اندیشکده چرخه نوآوری به ریاست آقای دکتر سالار آملی، رییس اندیشکده چرخه نوآوری الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و در جمع صاحبنظران اندیشکده‌های مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و به میزبانی اندیشکده چرخه نوآوری برگزار شد.

دکتر سید محمد بهشتی رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی به موضوع "دانش بومی و اختلال در اهلیت پرستاری" پرداختند و کارآفرینی با تاکید بر دانش ضمنی ایرانیان موضوع سخنران بعدی این نشست دکتر کاوه فرهادی بود.

مشروح بخشی از این نشست به شرح ذیل است.

مهندس سید محمّد بهشتی در آغاز سخنان خو‌د، ذکر مثالی جالب از پیش‌بینی زمان و محل وقوع سیل توسط روستاییان و احساس عجز کارشناس هواشناسی خارجی در برابر اطلاعات آنان، تأکید کردند که به طور کلی متأسفانه ما نسبت به دانش بومی شگفت زده می شویم امّا اعتماد نمی کنیم. دانش بومی، ده هزار پشتوانه زیست دارد اما ما دچار بی اعتمادی نسبت به فرهنگ و سرزمینمان هستیم. با وجود همه خطرات، هنر ما ایرانیان قرار در بی قراری بوده استقبال از بی قراری نه پرهیز از آن بوده است و از قوه به فعل رساندن منابع زیستی این سرزمین اگر می‌خواستیم بر اساس پرهیز از این خطرات عمل کنیم، تمدنی شکل نمی‌گرفت. ما سعی کردیم این خطرات را مهار کنیم ایشان در ادامه متذکر شدند تداوم زیست برای ما منجر به معرفت زیست و زندگی در این سرزمین شده است. دانایی زیست ما انقدر عمیق بوده که تبدیل به اهلیت شده بوده است بطوریکه حتی کاربرد اصطلاح "دانش بومی" برای این امر کافی و شایسته نیست.  باید اهلیت خود را آشکار کنیم تا این سرزمین با ناز راز خود را برای ما آشکار کند. بعد از جنگ های ایران و روس، قبله ها از آنچه در سرزمینمان بود به سمت اروپا رفت. تا جایی که آنقدر بی اعتمادی ها گسترش یافت که این تجربیات زیستی، مانع برشمرده شدند. آغاز در سال 1335، بسیاری از مدل ها و نهادهایی که در خدمت ارزش‌های سرزمین در بافت حکمرانی و جامعه بودند، کنار زده شده و جایگزین شدند؛ برای نمونه بخشی که با اصلاحات ارضی در دوره محمدرضا شاه پهلوی، با نگاه سطحی، سیاسی و چپ، متلاشی شد. متاسفانه ما دیگر سرزمین خود را نمی‌شناسیم و به جا نمی‌آوریم. ما دانش علمی زیادی داریم و افرادی که با توجه به آن دانش، متخصص هستند، اما در واقع به فرهنگ و سرزمین خود اعتماد نداریم و این اعتماد را به تجربه و زیست غرب داریم. برای درک بهتر این امر، کتاب جناب آقای صفی نژاد در خصوص بُنه ها و قنوات در ایران را ملاحظه فرمایید. ما متوجه ارزش‌های سرزمین خود نیستیم و در نتیجه بعضاً سیاست های نامتناسب با منابع زیستی آن اخذ می‌کنیم. همچنین در محاسبات خود به بعضی کارهای پربهایی که پیشینیان در گذشته به میراث گذاشته اند، توجه کافی نداریم؛ برای نمونه بی مهری نسبت به نقشه دقیق قنوات تهران یا مساله مکان یابی احداث صنعت فولاد مبارکه ما باید با طبع پرستاری با سرزمینمان رفتار می کردیم در حالیکه کسب دانش جدید ما را متکبر کرد. اگر قصد داریم این مسیر را اصلاح کنیم باید به تجربه زیستی اعتماد کنیم. منابع زیستی در این سرزمین فراوان است. باید این سازی را که از کوک خارج شده را مجدداً کوک کنیم. برنامه ریزی ما باید منطبق بر هوشمندی و هنر مدیریت بر اساس بضاعت منطقه باشد، نه اجباراً پیشبرد آنچه می‌خواهیم. پیشینیان ما با رویه تولید ارزش در این سرزمین ثروتمند می شدند نه با پول نفت. ما باید در چگونگی استفاده از تکنولوژی، هوشمندی داشته باشیم و سوار بر آن باشیم و نه مقهور بی هدف آن که کار را خراب کند. نباید با حرکت های موزاییکی و با بردارهای ریز و کوچک و عدم دید و بینایی کافی اقدام کنیم.

بعد از سخنرانی مهندس بهشتی، آقای دکتر کاوه فرهادی سخنرانی خود را حول محور اصلی "کار" و تفاوت نگرشها به آن در شرق و غرب و ایران، و همچنین بررسی بستر فرهنگی ایران برای رشد و ایجاد آن، آغاز کردند. 

ایشان چنین ذکر کردند که لازمه پیشرفت، شناخت فرهنگ است و در این راستا نیاز است جامعه سنتی ما و تاریخ و فرهنگ آن به خوبی شناخته شوند. برای این امر، لازم است که فرهنگ‌های هم ریشه و همسایه آسیایی ما نیز بیشتر برای ما شناخته شوند. همچنین، از سوی دیگر، تاریخ و فرهنگ و تکنولوژی غرب و مقاصد و اهداف آنها باید برای ما روشن و آشکار باشند.  مبانی فکری- فرهنگی جامعه در نقش لوکوموتیو نرم افزاری، قبل از واگن های سخت افزاری مثل سرمایه، منابع لایتناهی طبیعی و یا حتی تکنولوژی باید ملاحظه شود. مسائل نظری و تکنیک های مطرح شده در اقتصاد توسعه، تنها واگن هایی هستند که بدون این لوکوموتیو نرم افزاری، قابلیت لازم را ندارند، هر چند که به ظاهری فریبنده با ریاضیات عالی و پیشرفته آراسته باشند. دانش ضمنی به تعداد افراد روی زمین وجود دارد و از ضمیر ناخودآگاه برآمده و کشف آن مشکل تر است. به علت تفاوت در دانش صریح و تجربیات بین انسانها، دانش ضمنی انسانها نیز متفاوت است. انتقال این نوع دانش نیازمند تعامل با دیگران است و با گذشت زمان و با کسب تجربه بیشتر می‌شود.  ما بباید اول خودمان را فهم کنیم و بشناسیم و بعد بر مبنای آن تکنولوژی را بیاوریم. دانش ضمنی باید به دانش صریح تبدیل شود اما نیاز به حلقه واسطی وجود دارد. در دیدگاه های مختلف نسبت به کار، طبیعت مغفول مانده است؛ ما بر طبیعت هستیم نه با طبیعت.  مفهوم کار در فرهنگ یونانی و رومی با مفهوم آسیایی و از جمله ایرانی آن متفاوت است. در ادیان شرقی و در ادیان ایرانی، چه پیش از اسلام و چه در دوران اسلامی، کار شدیداً مقدس بوده و با اخلاق و دین و عرفان آمیخته بوده است. در حالی که در یونان و روم مفهوم کار بدنی با نظام برده داری ، اجبار و ستم عجین بوده و غالباً عملی مادون انسانی به شمار می رفته است؛ برای نمونه تعریف ارسطو از" برده" به عنوان "ابزار جان دار". حتّی معنای ارباب  و فئودال متفاوت است.

"فتوت"یا جوانمردی به صورت یک اصطلاح دینی و صوفیانه و اجتماعی، عنوان مسلکی خاص است که پس از تصوف، بیش از هر طریقه‌ای در کشورهای اسلامی رواج داشته است. این مسلک جنبه اخلاقی دین مبین اسلام را نمایان‌تر کرد و تصوف اسلامی را فعال تر و غنی تر ساخت و از جنبه اجتماعی نیز وسیله‌ای برای کمک به درماندگان و موجب استیصال جابران و ستمگران گشت. حتّی فتوت‌نامه‌ها به شکل روانشناسانه و شگفت آوری بین کار، هنر، دین، اخلاق، عواطف، احساسات، تاریخ و تخیل و ناخودآگاه قومی پیوندهای عمیق ایجاد کرده و مخاطبان را در جهت کار و تلاش و احترام به فضایل اخلاقی و مردمان و بنی نوع دگرگون می‌سازند. از این حیث، مثالی از ژاپن بدلیل شباهت‌هایی که وجود داشت بیان گردید. در  ژاپن، "بوشیدو "به معنای عام به یک خصوصیت ژاپنی گفته می‌شود که حداقل قدمت هزار ساله دارد. اصطلاحاً بوشیدو در کتاب نیتوبه مظهر روح سلحشوری و قهرمانی یک طبقه خاص است. اگرچه نهاد مربوط به بوشیدو از میان رفت اما آن مفاهیم بازتولید شد و در اشکال جدیدی بروز کرد. اما در مورد فتوت ما نتوانستیم از ظرفیت‌های این آیین برای پیشرفت و توسعه سرزمینمان بهره جوییم. ریشه فتوت از آمیزش ضروریات و تجربیات فرهنگی چند هزار ساله ایران و اسلام به وجود آمده است. مکتبی که به کار تنها از منظر اقتصاد و اقتصاد سیاسی نگاه نمی کند بلکه به دنبال اقتصاد اجتماعی و اقتصاد روانی و زیبا شناسی و اخلاق و تبلور دینداری در کار نیز هست. یاریگری مفهومی است که از دیرباز در متن زندگی مردمان سرزمین ما شکل گرفته بوده است. در جامعه بشری هنوز به موضوع یاریگری توجه درخور نشده است. متاسفانه در حوزه اقتصاد، استراتژی کارآفرینی ما از این چنین مکتبی بی بهره بوده و غالب اساتید ما پرچمدار و متاثر از مکتب اتریشی هستند. در حالیکه فرهنگ پیشینیان ما سود فردی را برنمی‌تافت. 

در پایان این نشست، جناب آقایان مهندس محمّد بهشتی و دکتر کاوه فرهادی، بر مبنای موضوعات خود با نقد و بحث‌هایی توسط شرکت کنندگان در پایان هر سخنرانی، همراه بود. در پایان این نشست، آقای دکتر سالار آملی، ضمن تشکر و قدردانی از دو سخنران محترم، ایشان اهمیت و اعتقاد به دانش بومی و بازگشت به اهلیت خود را راهی شایسته برای ما دانستند. همچنین نگاه سخنرانی دیگر، مبتنی بر اینکه تلقی غرب نسبت به کار و مفهوم کارآفرینی، فراز و نشیب هایی داشته و بر پایه سود آوری و دنیای individualism است را یادآور شدند و اینکه در سوی دیگر ، فرهنگ ما که در زمره شرق هستیم، به کار نگاه مقدّسی دارد و بر پایه عناصر جمع و برکت و مسلک فتوّتی شکل گرفته است.

Back to top