- توضیحات
- دسته: مطالب عمومی سایت
دکتر محسن خلیجی
- اخذ درجه فوقلیسانس جامعهشناسی و دکتری جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه سوربن فرانسه
- عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تا 1388
- عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تا 1390
- معاونت تربیت معلم کل کشور، 1360
- مدیر کل دفتر نظارت و ارزشیابی وزارت علوم در امر استخدام اعضاء هیأت علمی، 1364
- ریاست دانشگاه علامه طباطبائی، 1368
- معاونت پژوهشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 1376
- معاونت پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1380
دکتر ابوالفضل امیرور
ردیف |
نام و نام خانوادگی |
1 | جناب آقای دکتر محسن خلیجی |
2 |
جناب آقای دکتر جلال درخشه |
3 |
حجت الاسلام دکتر نجف لک زایی |
4 |
حجت الاسلام دکتر سید عباس نبوی |
5 |
حجت الاسلام دکتر غلامرضا بهروزی لک |
6 |
جناب آقای دکتر ابراهیم متقی |
7 |
جناب آقای دکتر صادق حقیقت |
8 |
جناب آقای دکتر یحیی فوزی |
9 |
جناب آقای دکتر سید داود آقایی |
10 |
جناب آقای دکتر سید رحیم ابوالحسنی |
11 |
سرکار خانم دکتر الهه کولایی |
12 |
سرکار خانم دکتر حمیرا مشیرزاده |
طراحی «الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت» رسالت اصلی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است؛ لذا مسئله اساسی اندیشکده سیاستِ مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، تبیین علمی نظری سیاسی و ترسیم علمی عملیاتی (و فنی) و راهبردی و کاربردی بخش سیاسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (الگوی سیاسی اسلامی ایرانی پیشرفت) در جهت تحقق علمی عینی و گفتمانسازی و اجرای آن است. این بحث، در عین حال، جنبه عام، یعنی عمومی یا راهبردیِ «الگوی اسلامی ایرانی اسلامی ایرانی پیشرفت» را نیز فرامیگیرد که از آن، تعبیر به «سیاست الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» مینماییم که در گفتمان حکمای اسلامی از فارابی تا خواجه نصیر و از ملاصدرا تا امام خمینی (ره) و از علامه جعفری تا علامه جوادی آملی، سیاست فاضله و به تعبیری، متعالی محسوب میگردد. در این گفتمان، الگوی توسعه سیاسی، توحیدی دوساحتی متعالی است. به عبارتی، الگوی توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، معنوی و اخلاقی متعالی است. به همین سبب میتوان آن را سیاست اسلامی ایرانی پیشرفت یا سیاست توسعه متعالی و الگوی سیاسی توسعه متعالی دانست که جایگزین «سیاست الگوی سکولاریستی پیشرفت» است که تکساحتی است و در گفتمان اسلامی، سیاست و الگوی سیاسی غیرفاضله و به تعبیری نامتعالی یا در تعبیر علامه جوادی آملی، سیاست متدانی است.
محورهای اساسی عرصه های اندیشکده سیاست، بدین ترتیب هستند:
اول، مراحل سه گانه طراحی علمی، عملی و عینی سیاسی اسلامی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن)
الف- تبیین علمی (و نظری) مبانی سیاسی اسلامی ایرانی پیشرفت و الگوی آن
ب- ترسیم علمی عملیاتی (راهبردی و کاربردی) سیاسی اسلامی ایرانی پیشرفت و الگوی آن
ج- تحقق علمی عینی (اجرایی و جاریسازی) سیاسی اسلامی ایرانی پیشرفت و الگوی آن
دوم، مطالب سه گانه شناخت سیاسی اسلامی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن)
الف- معرفتشناسی نظری و عملی سیاسی (امکان، حدود، مراتب و منابع عقلانی، وحیانی و عرفی عینی شناخت)
ب- روششناسی سیاسی اسلامی (شیوههای برهانی، شهودی، تحلیلی متن و محتوایی و تجربی)
ج- پدیدهشناسی سیاسی اسلامی (مبادی، مبانی و اصول)
سوم، مراتب سهگانه سیاسی اسلامی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن)
الف- چرایی یا مبادی حقیقی و حقیقت سیاسی اسلامی و بنیاد و غایتشناسی و شالوده های مربوطه
ب- چیستی یا ماهیت و مبانی ماهوی سیاسی اسلامی و بودشناسی مربوطه
ج- چگونگی یا مظاهر واقعی و واقعیت عملی و عینی سیاسی اسلامی و نمودشناسی و شاخصه های مربوطه
چهارم، مواضع سه گانه نظریه سیاسی اسلامی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن)
الف- نظریهشناسی و نقادی سیاسی تجدد (مدرنیسم) غیراسلامی
ب- نظریهپردازی و تجدید (احیا و روزامدسازی) پیشینه تفکر و تمدنی سیاسی اسلامی
ج- نظریهسازی جدید و کارامد سازی سیاسی اسلامی
الف- موضوعات عرصه های علمی نظری سیاسی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن) اعم است از
اول، حوزههای سه گانه علمی شامل
1- پژوهشی موضوعات عرصه های علمی نظری سیاسی
2- آموزشی موضوعات عرصه های علمی نظری سیاسی
3- اطلاعرسانی (نشریات، نشستها، پایگاهها، تبلیغ و ترویج) موضوعات علمی سیاسی عرصه های علمی نظری سیاسی
دوم، دورهها و دروس علمی سیاسی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن) شامل:
1- علوم سیاسی (مبانی و اصول و در ایران)
2- روششناسی
3- اندیشه های سیاسی (مبانی و اصول و در ایران)
4- جامعهشناسی سیاسی (مبانی و اصول و در ایران)
5- روابط و سیاست خارجی و بین ملل (مبانی و اصول و در مورد ایران)
ب- موضوعات عرصه های راهبردی سیاسی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن)
اول، نگرشها و گرایشهای چهارگانه فکری سیاسی (اسلامی ایرانی پیشرفت و الگوی آن) شامل:
1- نگرش و گرایش فلسفی و نظری سیاسی
2- نگرش و گرایش فقهی و حقوقی سیاسی
3- نگرش و گرایش علمی اجتماعی سیاسی
4- نگرش و گرایش فنی اجرایی سیاسی (کارگزاری سیاسی، سیاستگذاری، سازماندهی و مدیریت سیاسی)
دوم. بخشهای سه گانه سیاسی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن) شامل:
الف- اقتصاد سیاسی و سیاست اقتصادی اسلامی
ب- اجتماع سیاسی و سیاست اجتماعی اسلامی
ج- فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی، معنوی و اخلاقی متعالی اسلامی
سوم. گستره های سه گانه سیاسی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن) شامل:
1- سیاست فردی افراد (تدبیر خود و شخص؛ نیروسازی کارا)
2- سیاست جمعی جماعات مدنی؛ خانوادگی و گروهی مدنی (نهادسازی کارامد)
3- سیاست اجتماعی شامل:
الف- سیاست ملی: داخلی و خارجی (تدبیر مدنی، کارامد سازی نظام سیاسی)
ب- سیاست (فراملی) منطقهای، امتی جهان اسلام و بین مللی و جهانی
ج- موضوعات عرصه های عینی سیاسی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن)
اول، (مبادی و مظاهر) شالودهها و شاخصه های سیاست و الگوی سیاسی اسلامی
دوم، پیشینه فکری و مدنی و پشتوانه دینی و مکتبی سیاست اسلامی
سوم، سیر تحولی و ساختار کامل سیاست اسلامی
چهارم، چشمانداز و چالش سیاسی اسلامی (ایرانی پیشرفت و الگوی آن) و جمهوری اسلامی ایران
اول، کارویژه اصلی اندیشکده سیاسی، طراحی علمی اعم از تبیین علمی، ترسیم علمی تا تحقق علمی عینی «الگوی سیاسی اسلامی ایرانی پیشرفت» است که مراد الگوی بخش سیاسی پیشرفت اسلامی ایرانی توأمان با الگوی بخش اقتصادی و در جهت الگوی بخش فرهنگی، معنوی و اخلاقی می باشد. همچنین، ترسیم علمی تا تحقق علمی عینی «سیاست الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» است که مراد، سیاست فرابخشی و جنبههای عمومی، سیاسی و راهبردی کلان بخشهای سیاست اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میباشد؛ یعنی سیاست (توسعه) اقتصادی، (توأمان با سیاست تعادل) اجتماعی و (در جهت سیاست تعالی) فرهنگی، معنوی و اخلاقی.
دوم، موضوعات الگوی سیاسی اعم میباشند از
الف- الگوی سیاست (و سیاست الگو) اسلامی ایرانی پیشرفت؛ همانند سیاست (راهبردی) اقتصادی، سیاست (راهبرد) اجتماعی و سیاست (راهبرد) فرهنگی
ب- الگوی سیاسی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ همانند اقتصاد سیاسی، اجتماعی سیاسی و فرهنگ و فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی سیاسی
ج- الگوی مدنی، اجتماعی و سیاسی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ همانند: انسان مدنی الگو و الگوی انسانی مدنی، جماعت مدنی (خانواده مدنی و گروه مدنی) و الگوی مدنی جمعی، اجتماعی مدنی و الگوی مدنی اجتماعی و جامعه (شهرستانی، یا صغری، ملی و امتی یا وسطی تا جهانی یا عظمی)، نظام مدنی الگو و الگوی نظام مدنی و سیاسی یا سیاست مدنی الگو و الگوی مدنی سیاست و نیز الگوی سیاست مدنی است.
سوم، اهم محورها و عرصههای پیش گفته در قالب کارگروههای علمی الگوسازی سیاسی چهارگانه زیر قابل طراحی میباشند:
1- کارگروه حکمت و اندیشه سیاسی اسلامی
2- کارگروه جامعهشناسی سیاسی اسلامی
3- کارگروه سیاسی داخلی اسلامی
4- کارگروه سیاسی خارجی اسلامی و جهانی
- توضیحات
- دسته: مطالب عمومی سایت
سردار سرلشکر دکتر مصطفی ایزدی
دکتر سعید حاجی ناصری
به طور سنتي امنيت قلمرو استراتژي و قدرت است. در همين راستا، تمركز بر موضوعاتي از قبيل «دفاع از دولت سرزميني»، «قدرت نظامي و مادي» و «محاسبة ابزاري» در لباس «مطالعات استراتژيك» در عصر پس از جنگ جهاني دوم، به حدي مسلط گرديد كه در اغلب مواقع، انديشيدن در زمينة امنيت براساس هر چارچوب ديگر، دشوار بهنظر ميآمد. مبنا و درونمایه مطالعات استراتژیک، استراتژی ـ هنر توزیع و بهکارگیری ابزار نظامی برای برآورده کردن مقاصد سیاسی، يا هنر دیالکتیک دو ارادة متضاد سیاسی که برای حل اختلاف از زور استفاده میشود ـ است كه با دستیابی اتحاد جماهیر شوروی به سلاحهای هستهای و رقابت این کشور با آمریکا، به شکوفایی رسید. با وقوع رویدادهایی همچون جنگ ویتنام، جنگهای آزادیبخش و منازعات منطقهای، مطالعات استراتژیک به بازنگری در خود پرداخت و با قرار دادن منازعات منطقهای در چارچوب جنگهای نیابتی، و جنگهای آزادیبخش در چارچوب نظریههای شورش و ضدشورش، تلاش نمود نقاط ضعف تحلیلی خود را مرتفع نماید. اما موضوعات و رخدادهایی چون تنشزدایی، وابستگی متقابل اقتصادی، فقر در جهان سوم، محیط زیستگرایی، تحریم نفتی کشورهای عربی علیه غرب و در نهایت فروپاشی نظام شوروی موجب شد تا بنیاد مطالعات استراتژیک ـ دولتمحوری در مرجع امنیت و نظامیمحوری در موضوع امنیت ـ تضعیف شود. علاوه بر اين از دهة 1990، دولتمحوري، مفروضات خردگرايانه در مورد كارگزاري و كنش، و بينشهاي تنگنظرانة ماديگرايانه در مورد ساختار و قدرت، همه و همه در معرض انتقادات گسترده قرار گرفتهاند. همين طور، ضرورت وسعت بخشيدن به دستور كار تحليلي و روششناختي مطالعات امنيتي، و در عين حال، گسترش دامنة اين دستور كار به موضوعات هويت، امنيت انساني، امنيت زيستمحيطي، و انبوهي از موضوعات ديگر، زمينة بروز بحثها و مناظرههاي نظري و سياسي متنوع و پرشور را فراهم آورده است.
واژة امنيت، مفهومي است كه در گوهر آن مناقشه است و بهدليل پيچيدگي موضوع، وجود دامنة مشترك بين مفهوم امنيت و مفهوم قدرت، عدم پايداری هويتی در تعريف خودی/ غيرخودی و حفظ ابهام از طرف سياستگذاران دولتها در مفهوم واقعی امنيت بهمنظور توجيه اقدامات نظامي، امنيتی و سياسی در راستای تامين امنيت، درك عميق و مورد اجماعي از امنيت وجود ندارد، اما در مجموع، میتوان از تعاریف ارائه شده دربارة امنیت، نقاط مشترک زير را برداشت نمود:
۱ـ امنیت یک ارزش است و اغلب ارزشی برای رسیدن به سایر ارزشها میباشد.
۲ـ امنیت همیشه در حال تغییر است و در درجات مختلف وجود خواهد داشت. برخی از ملتها یا افراد به دلایل گوناگون خود را بیشتر از سایرین امن احساس میکنند. میزان تهدید یا خطر، تعداد ارزشهایی که باید حمایت شوند، و انتظارات از آینده ممکن است متفاوت باشند.
۳ـ امنیت نه فقط نگرانی دربارة حفاظت از ارزشهایی است که قبلا به دست آورده شدهاند، بلکه مربوط به انتظارات ما در مورد ارزشهای آینده نیز میشود.
۴ـ امنیت به حداقل رسانیدن خطر یا تهدید را در بر میگیرد. این تهدیدها نه فقط از نوع سنتی و نظامی هستند، بلکه تهدیدهای جدید غیرنظامی نسبت به رفاه ملی نیز در نظر گرفته میشوند.
دفاع عبارت است از وسيله، قابليت و ظرفيت حفظ ارزشهاي كمياب و حياتي در مقابل حمله و تهديدهاي بالقوه. دفاع در وهلة نخست موضوعي است كه به دولتها و اتحادها در مقاومت آنها در مقابل تهاجم فيزيكي از خارج از طريق افزايش هزينهها براي حملهكننده، بهنحوي كه اقدام آن را به شكست بكشاند، مربوط ميشود. در برخي موارد، دفاع در امتداد بازدارندگي قرار ميگيرد، حملهكننده چنان تحت تاثير توانايي و ارادة مدافع بالقوه قرار ميگيرد كه به حمله مبادرت نميكند. در واقع، امنيت در يك جامعه به ميزان زيادي با ظرفيتها و توانمنديهاي دفاعي يك كشور در مواجهه با تهديدها و آسيبپذيريهاي درونزا و برونزا ارتباط دارد. بر همين اساس، مفهوم قدرت، عنصر محوري در امنيت يك جامعه و بيشينهسازي قابليت دفاعي محسوب ميشود. مطالعه ساخت قدرت ملي جامعه، به لحاظ منبع(درونزا و برونزا) ماهيت( سخت، نرم و مركب) و ابعاد(نظامي، سياسي، اقتصادي،اجتماعي، هويتي، معرفتي) و تدوين راهبرد تقويت و استحكام ساخت قدرت ملي، مهمترين محور در امنيت جامعه و ارتقاء توان دفاعي محسوب ميشود.
قلمرو موضوعي انديشكده مبتني بر چهار پرسش اساسي زير است:
الف- امنيت چيست؟ اهميت تعريف امنيت از آن جهت است كه كنشها، سياستگذاريها، دكترين و راهبردهاي امنيتي هر جامعهاي منوط به چيستي امنيت در آن جامعه دارد. علاوه بر اين پاسخ به اين پرسش، ارتباط وثيقي با پرداختن به فلسفة آگاهي و بهويژه مسائل مرتبط با مباني هستيشناسي، انسانشناسي و معرفتشناسي دارد. به عبارت ديگر، متناسب با مباني هستيشناسي، معرفت شناسي و انسانشناختي، تعريف امنيت در هر جامعهاي متفاوت است. بنابر اين، يكي از حوزههاي كاري انديشكده، تعريف امنيت بر اساس مباني هستيشناسي، انسانشناسي و معرفتشناسي جامعة اسلامي ـ ايراني است.
ب- امنيت چه كسي؟ دومين گام مهم در بررسي امنيت، مرجع امنيت است. مرجع امنيت چيزي است كه تهديد وجودي آن را هدف قرار داده است و به لحاظ موجوديتش در معرض تهديد بقا است. مرجع امنيت شامل چيزي ميشود كه براي حفظ بقاي آن ميتوان به تدابير اضطراري متوسل شد. اگر مرجع امنيت وجود نداشته باشد نه هيچ تهديدي ميتواند مطرح باشد و نه بحثي از امنيت ميتواند در ميان باشد، چرا كه بدون وجود چيزي كه بايد ايمن گردد، اين مفهوم بيمعناست. در تحليل خودمان بايد به روشني بگوييم كه چه چيزهايي را مرجع امنيت ميشناسيم.
ج- مسئله امنيتي چيست؟ پس از تعيين معناي امنيت و مرجع امنيت، گام بعدي اين است كه بايد بپرسيم كه براي آن مرجع خاص امنيت، چه چيزي يك مسئله امنيتي است. پاسخگويي به اين پرسش متضمن تحليل روندهايي است كه فهرست تهديدها از طريق آنها ساخته ميشود. بهعبارت ديگر، چه كسي تعيين ميكند كه كدام يك از ارزشهاي گرانقدر يك مرجع امنيت، توسط چه چيزي يا چه كسي در معرض تهديد قرار دارد؟ هر جامعهاي با مجموعة خاص و بيمانندي از اولويتهاي امنيتي دست به عمل ميزند.
تهدید تمهیدی است که کنشگران با توسل به آن میکوشند با هدف دستیابی به نتایج و اهداف مطلوب و تغییر رفتار طرف مقابل، به ارزشهای حیاتی وی آسیب برسانند. كنشگران بر اساس شناخت آسيبپذيريها و ارزشهاي حياتي كنشگر هدف، تهديدها را طرحريزي و سازماندهي ميكنند. تهدید پیوند تنگاتنگی با قدرت دارد. براي مثال، اگر قدرت برحسب توانمنديهاي نظامي تعريف شود، ارزش محوري در تهديدها، مولفههاي مرتبط با قدرت نظامي خواهد بود. اگر قدرت بر حسب قابليتها و ظرفيتهاي نرم تعريف شود، تهديدات و منازعات ميان جوامع نيز ماهيتي نرمافزاري به خود ميگيرد.
علاوه بر اين، تفکیک بین تهدیدها و آسیبپذیریها موضوع مهمي در حوزة امنیت و دفاع است. سیاست امنیت ملی میتواند روی مسائل داخلی متمرکز بوده و در پی کاهش آسیبپذیریهای خود باشد، یا حالت تمرکز روی خارج داشته و درصدد کاهش تهدید خارجی از طریق منابع باشد. آسیبپذیری وجه داخلی ناامنی و تهدیدها وجه خارجی آن است. بنابراین هرچه یک دولت با توجه به عوامل تاثیرگذار داخلی ضعیفتر باشد، در نتیجه از آسیبپذیری بیشتری برخوردار است. این مساله در افزایش تهدیدها علیه آن دولت نیز کاملاً تاثیر مستقیم دارد. در واقع آسیبپذیری ممتد داخلی در نتیجه ضعفهای درونی، موجب افزایش کیفیت و کمیت تهدیدهای بیرونی نیز میگردد. تعامل بیش از اندازه آسیبپذیریهای درونی با تهدیدهای بیرونی در دولتهای ضعیف به جایی خواهد رسید که عملا ًنمیتوان مرز چندان دقیقی میان دو حوزه آسیبپذیریها و تهدیدها قائل شد. ضمن اینکه این تعامل باعث میگردد بسیاری از آسیبپذیریها تبدیل به تهدیدهای ملی گردند؛ ولی توانمندی ملی و برخورداری از یک دولت قوی باعث میگردد، بسیاری از آسیبپذیریها از فرصت کمی برای نمود یافتن برخوردار شوند و از سوی دیگر تهدیدهای بیرونی نیز تا حدود زیادی با توجه به قدرت درونی مورد جذب و هضم قرار گیرند.
د- چگونه ميتوان به امنيت دست يافت؟استراتژي طرحي براي پيوند زدن ميان واقعيتهاي امروز و آيندة مطلوب را فراهم ميسازد. استراتژي يك جمعبندي منظم از مجموعة منابع، مفاهيم و اهداف با ميزان قابل قبولي از خطرپذيري براي مطلوبتر كردن نتايج تحولات آينده از آن چه ممكن است. اگر نتايج تحولات به شانس و يا به تصميم ديگران گذارده شود، استراتژي يك ارزيابي درخصوص چگونگي بهكارگيري منابع براي حصول نتايج مورد نظر در يك محيط استراتژيك خاص در طي زمان ميباشد. در سطح دولت استراتژي عبارت است از استفاده از انرژي خاص قدرت به منطور نيل به اهداف سياسي دولت از طريق همكاري يا رقابت با ديگر بازيگراني است كه منافع ـ احياناً تعارضآميز ـ خودشان را پيگيري ميكنند.
فرض زيربنايي استراتژي از يك چشمانداز ملي اين است كه همة دولتها و كنشگران غيردولتي داراي منافعي هستند كه با حداكثر توانمندي خود درصدد تحقق آن هستند. منافع، اهداف مورد خواست دولتهاست كه برحسب بقا، رفاه اقتصادي، ايجاد نظم جهاني مطلوب و ارتقاء ارزشهاي ملي دستهبندي ميشوند. منافع خاص دولتها از ارزشهاي ملي منشعب ميشوند و اين دستهبنديهاي گسترده منافع نشان ميدهند كه ارزشها در محيط استراتژيك هميشه ايفاي نقش مينمايند. در نتيجه منافع ميتوانند به طور خاصتر در چارچوب شرايط و موضوعات ويژهاي بيان شوند. عوامل قدرت، منابع خامِ در دسترسِ حكومت به منظور ارتقاء يا توسعه منافع دولت ميباشد. بنابراين منابع از طريق بهرهگيري از ابزارهاي قدرت حاصل شده از آنان مورد استفاده قرار ميگيرند. استراتژي اساساً دربارة انتخابهاست؛ بازتاب دهندة اولويتها براي وضعيت و شرايط آينده است و نيز تعيين ميكند چگونه به بهترين وجه به اين وضعيت مطلوب رسيد. براي اين منظور استراتژي با رقيبان، متحدان و ديگر بازيگران روبرو خواهد شد. استراتژي ذاتاً فراگير است؛ هدف نخستين آن ايجاد تأثير مطلوب بر محيط پيچيده و پيشبيني نشده از طريق ارائه شيوهاي براي كاربرد عقلاني قدرت براي دستيابي به مقاصد، خطمشيها و اهداف دولت ميباشد.
- دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي
- وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح
- ستاد كل نيروهاي مسلح (دانشگاه عالي دفاع ملي، مركز تحقيقات راهبرد دفاعي، دانشگاهها و ساير مراكز تحقيقاتي نيروهاي مسلح)
- وزارت اطلاعات
- وزارت كشور
- شوراي عالي امنيت ملي
- وزارت امور خارجه
- وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات
- شوراي عالي فضاي مجازي
عنوان اندیشکده مرتبط |
نوع و موضوع ارتباط |
مباني |
مباني و اصول امنيت اسلامي ايراني، امنيت معرفتي |
قضا |
امنيت قضايي، امنيت حقوقي |
اقتصاد |
امنيت اقتصادي، پدافند غيرعامل |
امور اجتماعي، جمعیت و نیروی انسانی |
امنيت اجتماعي، امنيت انساني، امنيت فردي |
سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی |
ديپلماسي دفاعي |
اندیشکده آب، محیط زیست، امنیت غذايی و منابع طبیعی |
امنيت غذايي، امنيت زيستمحيطي، ملاحظات امنيتي هيدروپليتيك، پدافند غيرعامل |
فرهنگ |
امنيت فرهنگي، پدافند غيرعامل |
رسانه و ارتباطات |
امنيت مجازي، جنگ شبكهاي، جنگ مجازي، جنگ اطلاعاتي، جنگ اطلاعاتي استراتژيك، جنگ نرم، جنگ رسانهاي، پدافند غيرعامل |
اخلاق |
امنيت اخلاقي |
آمایش بنیادین |
ملاحظات امنيتي در آمايش سرزميني، آمايش جمعيتي، آمايش تاسيسات زيربنايي و نظامي، پدافند غيرعامل |
معنويت |
فرهنگ ايثار و شهادت |
مسجد |
بسيج، ارتش بيست ميليوني |
چرخه نوآوري |
فناوريهاي نظامي |
- توضیحات
- دسته: مطالب عمومی سایت
دکتر غلامعلی افروز
- کارشناسی, 1352, روانشناسی, دانشگاه تهران
- کارشناسی ارشد, 1355, روانشناسی وآموزش کودکان استثنائی, دانشگاه ایالتی میشیگان
- دکتری, 1357, روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی, دانشگاه ایالتی میشیگان
- عضو شورای عالی انجمن اولیا و مربیان، 1390
- پژوهشگر برتر علوم انسانی، 1395
- رئیس گروه روانشناسی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، 1395
- رئیس شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، 1397
- رئیس کارگروه نظارت بر اجرای سیاست های کلی خانواده، 1398
- عضو شورای سازمان آموزش و پرورش استثنایی، 1398
- رئیس هیئت امنای موسسه آموزش عالی حکمت رضوی، 1399
- مدیر رشته روانشناسی و علوم تربیتی پردیس بین المللی کیش، 1399
- عضو هیئت امنای دانشگاه باقرالعلوم، 1400
- کسب رتبه الف در رتبه بندی کمیسیون نشریات وزارت علوم تحقیقات و فناوری، 1401
- چهره شاخص دهمین همایش ملی ترویج اخلاق حرفه ای و مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران، 1402
محمدحسين ساجدينيا
ردیف |
نام و نام خانوادگی |
1 | جناب آقای دکتر غلامعلی افروز |
2 |
جناب آقای دکتر خدابخش احمدی |
3 |
جناب آقای دکتر محمود حکمت نیا |
4 |
جناب آقای دکتر رضا خجسته مهر |
5 |
جناب آقای دکتر محمدعلی مظاهری |
6 |
جناب آقای دکتر سیدحسین میرمحمد صادقی |
7 |
حجت الاسلام سید منذر حکیم |
8 |
سرکار خانم دکتر شهلا باقری |
9 |
سرکار خانم دکتر سیمین حسینیان |
10 |
سرکار خانم دکتر شکوه نوابی نژاد |
11 |
سرکار خانم دکتر سوگند قاسم زاده |
خانواده اولین و تنها نهاد فطری، طبیعی و بیبدیل نظام خلقت است که به اقتضای نیازهای فطری، طبیعی، عاطفی و اجتماعی نوع "انسان" شکل گرفته و قدمتی به درازای عمر انسان در کره خاکی دارد. نظر به اهمیت و جایگاه رفیع و منحصر به فرد نهاد خانواده در شکل گیری ساختارهای کلان جامعه، همواره از زوایای مختلف مورد توجه اندیشمندان و صاحب نظران علوم مختلف بوده است. در این میان مکاتب الهی به ویژه مکتب متعالی اسلام به فرآیند شکل پذیری این نهاد سرنوشت ساز و تأثیر گذار توجه و عنایت خاص مبذول داشته است. قرآن مجید تشکیل و تحکیم نهاد خانواده را موجب آرامش و امنیت روان و نزول رحمت الهی دانسته و با تبیین حریم خانواده از آن به عنوان سنگری مطمئن جهت رشد و تعالی اعضای خود یاد کرده است. پیامبر اکرم(ص) با بیان «ما بنی فی الاسلام بنا احب الی الله تعالی اعز من التزویج» خانواده را محبوبترین نهاد خلقت و ازدواج را سنگ بنای این نهاد مقدس و سنت خود معرفی کردهاند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصل دهم، خانواده را واحد بنیادی جامعه اسلامی دانسته و مقرر داشته، همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پایداری از قداست و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. حضرت امام خمینی(ره) بزرگ معمار انقلاب اسلامی نیز بر انجام بموقع و دقیق امر ازدواج تأکید و از برنامه دین مبین اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده و نحوه تربیت فرزند به عنوان کاملترین برنامه یاد کردهاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای نیز ضمن رصد نظام خانواده، ازدواج را امری قدسی نامیدند و خواستار تقویت بنیاد خانواده و حذف تشریفات زائد از این پدیده عرشی میباشند.
خانواده اگر چه کهنترین نهاد اجتماعی است و از منظر اندیشمندان حوزههای مختلف رصد میشود، مع الوصف تعاریف گفته شده همواره دستخوش تحولات عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گردیده است. بر همین اساس عدهای تعریف این نهاد را سهل و ممتنع میدانند. با وجود این شاید بتوان گفت خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی و بیبدیل نظام هستی است که با پیوند ازدواج قانونی و رابطه همخونی و همزیستی و پذیرش مسئولیت متقابل بین اعضای آن به منظور فراهم کردن بستر مناسبی برای رشد و بالندگی اعضای آن شکل میگیرد.
داشتن تصور روشنی از خانواده نیازمند کار اندیشمندانه در این حوزه خطیر میباشد بر این اساس ضروری است عناصر تشکیل دهنده خانواده و مؤلفههای تحکیم و تعالی آن دقیقاً شناسایی و مورد بررسی قرار گیرد. واقعیت این است که نهاد خانواده در طول اعصار گذشته، به ویژه بعد از انقلاب صنعتی و ظهور پدیدههای نوین در حوزه تکنولوژی دستخوش تغییر و تحولات عظیمی شده است و عدم مدیریت و نظارت صحیح و کم رنگ شدن معنویت و غلطیدن در حوزههای مادی باعث آسیب جدی به پیکره این نهاد اساسی و زیر بنایی گردیده است. از از انديشكده خانواده مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت انتظار ميرود با فراهم کردن تمهیدات مورد نیاز، چگونگي ارتقا و تعالی جایگاه نهاد خانواده را در قالب ارزشهای بنیادین،كشف و موجبات ریل گذاری مناسب در سایر نهادهای اجتماعی را فراهم کند.
اندیشمندان و صاحب نظران حوزههای مختلف بر اساس تلقی خود از ماهیت "انسان"، تعاریف و تعابیر متفاوتی از خانواده و رسالت آن ارائه کردهاند. به عبارت دیگر همان طوری که "انسان" در مکاتب مختلف علمی و فلسفی نظیر فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد، حقوق، زیست شناسی، طب، هنر و دیگر رشتههای علمی و نحلههای اجتماعی مورد ارزیابیهای مختلف قرار گرفته است، خانواده نیز به عنوان اولین و مهمترین نهاد مرتبط با "انسان" مورد تجزیه و تحلیلهای گوناگونی قرار گرفته که این تفاوت ناشی از پیچیدگی و لایههای مختلف و متنوع آفریده برتر هستی است. بدون شک آنچه مورد توجه و اشتراک نظر همه نحلههای اجتماعی و رشتههای علمی مرتبط با حوزه خانواده میباشد، نقش فرزند آوری و فرزند پروری برای ادامه حیات و کاركردهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره است. اما از منظر مکاتب وحیانی مطالعه خانواده بدون توجه به نقش بیبدیل "انسان" در نظام هستی امری بیهوده است. یعنی اساس قلمرو خانواده با قلمرو "انسان" که محصول خانواده تلقی میگردد، پیوند خورده است. با چنین تعبیری قلمرو خانواده را باید در فراخنای خلقتی جستجو کرد که خداوند حکیم اداره و بهرهبرداری از آن را به انسان سپرده است. (وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ﴿ سوره اسراء٧٠﴾
رسالت اصلی خانواده در کنار کارکردهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و امثال آن تربیت "انسانی" است که خالق متعال وعده جانشینی خود را به او داده است. (وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ... ﴿ سوره نور٧٠﴾
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
طیران مرغ دیدی تو زپای بند شهوت به در آی تا ببینی طیران آدمیت
نه بیان فضل گفتم که نصیحت تو گفتم هم از آدمی شنیدم بیان آدمیت
با عنایت به آنچه گفته شد قلمرو خانواده همان قلمرو "انسان" است. هر یک از نهادهای اصلی جامعه نظیر دين، آموزش و پرورش، دولت، اقتصاد و جامعه، عناصر و مواد اولیه خود را از خانواده دریافت میکنند. بنابر این بسیار بدیهی و طبیعی است که کارکرد همه این نهادها متأثر از کارکرد نهاد اصلی و زیربنایی یعنی "خانواده" باشد. اگر نهاد خانواده در انجام وظایف و رسالت اصلی خود مبنی بر فرزند آوری و فرزند پروری موفق باشد، سلامت و بهره وری دیگر نهادهای رسمی و غیر رسمی تضمین خواهد شد. اندیشمندان علوم رفتاری بر این واقعیت تأکید دارند که سلامت، عزت و اقتدار هر جامعهای ریشه در خانواده دارد. اگرچه کارکرد دیگر نهادهای اجتماعی نظیر آموزش و پرورش در به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه بسیار مهم و حیاتی است، اما آنگاه که ساخت و فرآیند شکل گیری "خانواده" بر اساس معیارها و شاخصهای درستی بنا شده باشد، تحقق عملکرد دیگر نهادها با سهولت انجام خواهد پذیرفت. نظر به اهمیت قلمرو خانواده در پهنه هستی، تعدادی از کارکردهای اصلی این نهاد محوری به طور مختصر مورد بحث قرار میگیرد.
1- قلمرو زیست محیطی: به بیان شیوای پیامبر رحمت و محبت، آسمان و زمین به عنوان عرش و فرش انسان توحیدی در استخدام او قرار گرفته است. یکی از کارکردهای اصلی خانواده تربیت فرزندانی است که محیط زیست را به عنوان بستر زندگی حفظ کنند و به هم زدن عناصر زیست محیطی و اکولوژی را زنگ خطری برای نابودی انسان و انهدام نسلها تلقی نمایند.
2- قلمرو اجتماعی: خانواده از منظر جامعه شناسی اساسی ترین نهاد اجتماعی است که در شکل گیری ساختارهای کلان و عملکرد آن نقش بیبدیلی دارد. هرگونه انحرافی در فضای ارتباطی و عملکردی خانواده به عنوان تار و پود سلولهای جوامع بزرگتر تأثیر عمیق و ماندگاری در ساختمان دیگر نهادهای اجتماعی دارد. به همین دلیل اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی و رفتاری خانواده را به عنوان مهمترین بستر رشد و توسعه متوازن تلقی میکنند.
3- قلمرو اقتصادی: خانواده از ابتدای خلقت در اشکال مختلفی که به خود دیده، نقش مهمی در تقویت بنیه مالی و تولید ملی داشته است. در جوامع امروزی نیز خانواده به عنوان منبع اصلی سرمایههای انسانی در فرآیند تولید و مصرف مورد مطالعه جدی است. اولين تجربه كودك از مفهوم كار، توليد و مصرف نقش ماندگاري در رفتار اقتصادي وي دارد و سرمايه گذاري در اين حوزه از سودآورترين حوزه ها ميباشد.
4- قلمرو سیاسی و امنیتی: اندیشمندان از روزگاران باستان قلمرو سیاست را به دو بخش مدن(شهرها) و منزل تقسیم کرده بودند و بر این اعتقاد بودند که ریشه اقتدار از خانواده آغاز میشود. بر همین اساس نهاد خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی نمونهای تمام عیار از جامعه بزرگتر تلقی میشود و نقش ماندگاری در هویت و اقتدار ملی دارد.
5- قلمرو آموزشی و تربیتی: خانواده به عنوان اولین تجربه فرزندان در جهان طبیعت، نقش ماندگاری در تربیت آنان دارد. عمل به توصیههای دین مبین اسلام و یافتههای علمی درباره ازدواج و دوران جنینی و نوزادی و دیگر مراحل رشد، خانواده را برای ایفای نقش اساسی آن آماده میکند. تبيين و تعيين نقش هر يك از اعضاي خانواده و تعاملات آنان، تبيين سبك و مهارت هاي زندگي و آشنا كردن فرزندان با الگو هاي مناسب از مهم ترين وظايف و كاركردهاي خانواده محسوب مي شود.
6- قلمرو تاریخی: خانواده به عنوان کهن ترین نهاد اجتماعی، فعل و انفعالات فراوانی را در طول تاریخ تجربه کرده است. مطالعه عناصر و مؤلفههای تأثیر گذار باعث پیوند گذشته به حال و زمینه ساز دست یابی به اهداف آینده میشود. بر همین اساس اندیشکده خانواده چالشهای اساسی را در حیطههای اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، عاطفی، زناشویی طبقه بندی و راهبردهای اساسی را جهت دستیابی به سند الگوی مورد نظر در قالب نقشه راه به شرح زیر پیشنهاد مینماید:
- فراهم سازي زمينه هاي لازم براي بروز و ظهور انديشه هاي نوين، طرح اصول و مباني نظري بنيادين و نظريه پردازي در حوزه تشكيل، تحكيم و تعالي خانواده بر اساس مباني اسلامي ايراني.
- بازشناسی مشکلات و موانع اصلی ازدواج به هنگام و ارائه راه حل هاي مناسب.
- ارائة راه کارهای مؤثر جهت محقق شدن اندیشة خانواده محور در برنامههای توسعه.
- ارائة الگوهاي مؤثر و کاربردی به منظور ارتقای جایگاه و منزلت خانواده در بستر فرهنگ قومي ، ملی،منطقهاي و جهاني.
- طراحي رويكردهاي مناسب به منظور مصونیت بخشي و توانمندسازی نهاد خانواده در مواجهه با تهاجم فرهنگي در فرآیند جهانی شدن.
- شناسايي و تبیین مؤلفه های تحکیم و تعالی خانواده.
- رصد، سنجش و پایش شاخص های خانواده ي سالم بر اساس الگوي اسلامي ايراني.
- ارائه محورها و موضوعات پژوهشي و ترويج بستر مطلوب گفتمان سازي در حوزه خانواده.
- تدوین سند ملی ازدواج و خانواده.
- بازنگري و ارزیابی تحليلي و تطبيقي قوانین موجود در قلمرو خانواده و تبیین خلاها و كاستي ها و ارائه پيشنها دهاي اصلاحي و تكميلي با رويكرد استحكام خانواده.
- تدوين چشم انداز و نقشه راه به منظور تحقق خانواده مطلوب.
- انسجام بخشي، ايجاد وحدت رويه و ايجاد بانك اطلاعات به منظور بهره گيري از موسسات و نهادهای فعال در حوزه خانواده.
- نیازسنجی و امکان سنجی در حوزه های مطالعاتی مرتبط با تحکیم و تعالی خانواده.
- الگو سازي براي دست يابي به عدالت جنسیتی، تنظيم روابط زن و مرد، ازدواج پايدار، ارتقاي سبك و كيفيت زندگي، ساختار خانواده و شيوه فرزندپروري بر اساس الگوي اسلامي ايراني.
- دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي
- انجمنهاي علمي
- فرهنگستانها
- پژوهشكده هاي خانواده و امور زنان
- مجلس شوراي اسلامي و نهادهاي متولي سياست گذاري و قانون گذاري در حوزه خانواده
- وزارت هاي علوم، تحقيقات و فناوري، بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، آموزش و پرورش، رفاه و تامين اجتماعي و...
- خانوادهها و رسانههاي جمعي
- مخاطبان خاص (نخبگان علمي، دانشجويان به ويژه دانشجويان رشته هاي روان شناسي، جامعه شناسي، مشاوره و ساير رشته هاي علوم رفتاري)
- مخاطبان عام (عموم مردم)
عنوان اندیشکده مرتبط |
نوع و موضوع ارتباط |
جمعيت و نيروي انساني |
آگاهي از ساخت خانواده،اهميت فرزند آوري بهنگام، فرزند پروري و فرايند جامعه پذيري |
سلامت و تأمين اجتماعي |
اهميت دادن به سلامت و بهداشت جسماني، رواني، اخلاقي و عاطفي |
مسجد |
ارتباط مستمر با مسجد و تعميق رفتارها ديني واجتماعي |
اقتصاد |
توجه دادن به اهميت توليد و كار در دست يابي به اهداف متعالي |
فضاي كسب و كار |
آشنايي با فضاي كسب و كار و عرصه زندگي |
آب، محيط زيست، امنيت غذائي و منابع طبيعي |
آگاهي از ارزش آب و محيط زيست و ساير متعلقات آن در عرصه زندگي |
تربيت |
آگاهي از اهميت تعليم و تربيت در دست يابي به اهداف متعالي زندگي |
اخلاق |
آگاهي از بركات اخلاق حسنه و رذايل اخلاقي و... |
فرهنگ |
آگاهي از اهميت فرهنگ اسلامي، ملي و منطقه اي در زندگي |
امنيت و دفاع ملي |
آگاهي از اهميت امنيت و ضرورت بهرهمندي از هويت ملي |
فقه و حقوق اسلامي |
آگاهي از حقوق فردي و اجتماعي در مناسبات انساني |
معنويت |
ضرورت آگاهي از امور معنوي در ارتقاي ملكات وفضائل انساني |
- توضیحات
- دسته: مطالب عمومی سایت
دكتر محمدحسين پناهي
- مدیر مسئول دوفصلنامه دانش بومی ایران
- عضو هیأت تحریریه فصلنامه مطالعات اجتماعی - روانشناختی زنان
- سردبیر فصلنامه علوم اجتماعی
- عضو هیأت تحریریه فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی
- عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
دکتر احمد غیاثوند
ردیف |
نام و نام خانوادگی |
1 | جناب آقای دکتر محمدحسین پناهی |
2 |
جناب آقای دکتر عبدالحسین کلانتری |
3 |
جناب آقای دکتر مسعود گلچین |
4 |
جناب آقای دکتر سیدمحمد میرسندسی |
5 |
جناب آقای دکتر احمد غیاثوند |
6 |
سرکار خانم دکتر فاطمه جواهری |
7 |
سرکار خانم دکتر سهیلا صادقی فسایی |
8 |
سرکار خانم دکتر شهلا کاظمی پور |
9 |
سرکار خانم دکتر سوسن باستانی |
بي ترديد جامعه ايران در ابعاد مختلف در حال تغيير و دگرگوني است؛ به گونهاي كه نظم سنتي جامعه ايران در چند دهه اخير رو به تغيير نهاده و در حال مدرن شدن پيش ميرود. در این میان می توان به مواردی چون: تغییرات شاخصهای جمعیتی، ترکیب طبقات و اقشار اجتماعی، ميزان شهرنشيني، گسترش آموزش عالي، ورود زنان به عرصه اجتماع، وضعیت طبقات پایین و آسیب پذیر جامعه، مسائل و انحرافات اجتماعی، ترکیب نیروهای انسانی، جواني جمعيت، وضعیت اقوام مخلتف، وضعیت گذران اوقات فراغت، و ... اشاره کرد، که همه از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند.
در اين ميان فهم و توصيف این دگرگوني ها و درك خطوط اصلي این تحولات در حوزه های مختلف جامعه يكي از مهمترین وظايف صاحبنظران و اصحاب علوم اجتماعي است. در واقع با توجه به شرايط فرهنگي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي رو به تحول جامعه ايران، سازماندهي امور كشور نيازمند الگوست كه هم مبتني بر پیشرفت و نيز متناسب با ساختار بومی و ديني جامعه باشد؛ یعنی باید منجر به بهبود وضع موجود شود، و هم با مقتضیات فرهنگ اجتماعي جامعه و مختصات آن همسو و همجهت باشد.
اين تحولات به نوبه خود چالش ها و مسائل مختلفي را به همراه داشته و دارد، كه فلسفه تأسيس انديشكده «امور اجتماعي، جمعيت و نيروي انساني» در اين راستاست. از سويي با عنايت به تعريف انديشكده به «اتاق فكر»، در صد پيوند علم و دانش با حوزه سياستگذاري اجتماعي هستيم تا بتوان راهبردهاي مقتضي را در اين خصوص تهيه و تدوين نمود. بنابراين عمده كاركرد اين انديشكده كمك به توسعه و پيشرفت اجتماعي جامعه ايران در ابعاد و سطوح مختلف ميباشد.
در واقع انديشكده امور اجتماعي، جمعيت و نيروي انساني هستهاي مركزي و كانوني براي گردهم آمدن اساتيد، پژوهشگران و مسئولان امور اجتماعي كشور در قالب يك اتاق فكر است، تا بتوانند بحث و گفتگوي آزاد، منطقي و علمي را از طريق همكاري و همفكري مستمر و پيوسته در موضوعات اجتماعي و جمعيتي پيش ببرند، و در نهايت با بررسی وضع موجود، وضع مطلوب، سیاست ها و برنامه های موجود، و راهکارهای تحقق اهداف، دست به تدوين سند جامع امور اجتماعي كشور بپردازند.
در راستاي انجام اين كار، داشتن جهتگيري تاريخي نسبت به موضوعات اجتماعي از منظر توجه به فرهنگ ديني و ايراني براي كمك به تحليل جامع تر و کامل تر از جامعه مهم به نظر ميرسد؛ در عين اينكه بررسي تجربي و بهرهمندي از نتايج كمي و كيفي مطالعات اجتماعي درك ما را از تحولات حاضر روشن ميسازد. همچنین بهرهمندي از نظريه، تجربيات و داشتن ديدگاه تطبيقي با ديگر كشورهاي همسايه، مسلمان و غربي جايگاه و اهميت پرداخت بدين مسائل و تحولات را بهتر مشخص خواهد ساخت.
در زمينه تعريف قلمرو موضوعي، اين انديشكده بر حسب موضوع رشتههاي دانشگاهي قابل تقسيم به دو بخش اساسي «امور اجتماعي» و «امور جمعيتي» است كه در قالب مجموعه علوم اجتماعي قابل مطالعه است.
چنانچه بخواهيم از منظر جامعهشناسي به تفاوت امور اجتماعي با امور جامعه، تأملي داشته باشيم ميتوان گفت: تاريخ تفكر اجتماعي تمايز مفهومي مشخصي را بين جامعه و اجتماع نشان نميدهد (ويليامز 1977، فريزبي و ساير 1986). اين عدم تمايز مفهومي بين جامعه و اجتماع در ميان متفكرين اجتماعي ادامه دارد تا اينكه با اوج چهار فرايند صنعتي شدن، شهرنشيني، خردورزي و ديوانسالاري (بوروكراتيزاسيون) به تدريج مفاهيمي نظير جامعه بازاري، جامعه مدني، جامعه سياسي، جامعه عادل و غيره در آثار متفكراني نظير هابز، لاك، هگل و ديگران ظاهر گشت. به هر صورت با تشديد تفكيك اجتماعي و تقسيم كار اجتماعي در اثر چهار فرايند فوقالذكر، بتدريج دو مفهوم جامعه و اجتماعي در تقابل با يكديگر قرار گرفتند. اين تقابل در نظريه تونيس و ساير نظريههاي دو قطبي متبلور شد. بر اين اساس گمينشافت (Gemeeinschaft) و گزلشافت (Gesellschaft) به معناي اجتماع (Community) و جامعه (Society) از ابداعات فريناندتونيس است.
حدود اواسط قرن بيستم، برخي از جامعهشناسان در صدد برآمدند تا دو مفهوم اجتماع و جامعه را در تقابل با يكديگر نبينند؛ بلكه اولي را به عنوان زير مجموعهاي از دومي بدانند. از نگاه اين جامعهشناسان اجتماع يك بعد اساسي جامعه امروز است (پارسونز و همكاران 1976، گلدنبرگ 1987، باري وبركويتز 1988، مونچ 1988، آلكساندر 1988، فارارو 1989، و غيره) به نظر اين گروه از جامعهشناسان پايه پيش عقلاني نظم اجتماعي در جامعه مدرن عاطفه است و روابط گرم و دوستانه و انجمني در كنار ساير روابط اجتماعي در جامعه جاري و ساري است (به نقل از چلبي، 1375). در اين مطالعه مراد از امور اجتماعي پذيرفتن برداشت اخير است.
در بحث از امور جمعيتي ميتوان گفت: جعيتشناسي علمي است كه جمعيتهاي بزرگ در حال تغيير انساني را به لحاظ حجم، توزيع و تركيب، تغييرات در حجم و توزيع و تركيب، و عوامل اين تغييرات ـ شامل باروري، مرگ و مير و مهاجرت ـ را مطالعه ميكند. اين تعريف، با كمي اختلاف، تعريفي است كه هاوزر و دانكن از جمعيتشناسي ميدهند (Hauser and Duncan, 1969: 2). بنابراين جمعيت شناسي علمي است كه به مطالعه ساختمان و تحول و حركات جمعيت در زمان و مكان ميپردازد. پس اين رشته داراي چهار زمينه اصلي است: حجم جمعيت، توزيع جمعيت، تركيب جمعيت، حركات جمعیت.
در مجموع از بررسي حاصل ميتوان نتيجه گرفت: انديشكده امور اجتماعي، جمعيت و نيروي انساني داراي دو قلمرو اساسي است:
الف) قلمرو امور اجتماعي: اين بخش داراي دو محور امور كنش اجتماعي و ساختار اجتماعي ميباشد. همچنين ابعادي مختلف اين بخش شامل سبك زندگي، كيفيت زندگي، سرمايه اجتماعي، آموزش و توسعه شهروندي، خردورزي و عقلانيت جمعي، رفتارهاي اجتماعي، ارتباطات اجتماعی، هويت اجتماعي، زنان، جوانان، كودكان و نوجوانان، سالمندان، اقوام، طبقات اجتماعي و قشربندي سازمانهاي اجتماعي، آسيبهاي و انحرافات اجتماعي هستند.
ب) قلمرو امور جمعيتي: در زمينه بخش جمعيتي دو محور جمعيت و نيروي انساني از هم تفكيك شده كه داراي ابعادي از قبيل؛ حجم جمعيت، حركات جمعيت، تركيب جمعيت، توزيع جمعيت، وضع فعاليت، وضعيت اشتغال و بيكاري ميباشد.
ـ وزارت ورزش و جوانان
ـ وزارت كار و امور اجتماعي
ـ سازمان امور زنان و خانواده رياست جمهوري
ـ معاونت امور اجتماعي و فرهنگي شهرداري تهران
ـ معاونت اجتماعي نيروي انتظامي
ـ سازمان بهزیستی کشور
ـ معاونت امور اجتماعي و شوراهاي وزارت كشور
ـ مركز منطقهاي مطالعات و پژوهشهاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه
ـ شوراي عالي انقلاب فرهنگي
ـ انجمن جامعهشناسي ايران
ـ انجمن جمعيتشناسي ايران
ـ انجمن مطالعات فرهنگي و ارتباطات
عنوان اندیشکده مرتبط |
نوع و موضوع ارتباط |
فرهنگ |
يك جامعه از عناصري چون؛ فرهنگ، ساختار اجتماعي، نهادهاي اجتماعي و كنشهاي اجتماعي تشكيل شده است. پس فرهنگ يكي از اين عناصر مهم ميباشد. |
خانواده |
خانواده به عنوان يكي از نهادهاي اجتماعي محسوب ميشود. |
معنويت، مسجد و امور عبادي، مباني و فقه |
دين جزء فرهنگ يك جامعه به حساب ميآيد. و در مباحث جامعهشناختي، تلاقي امور ديني و اجتماعي در قالب جامعهشناسي دين قابل مطالعه است. |
اقتصاد |
مباحث اقتصادي نقطه مقابل مباحث جامعهشناسي است؛ در آن حوزه ما توليد كالا و سودآوري را داريم و در اين حوزه توليد هنجار، ارزش و تعهد اجتماعي را داريم. |
عدالت |
عدالت به نوبه خود در يك بستر و فضاي اجتماعي معنا پيدا ميكند. بنابراين مطالعه عدالت اجتماعي بحث مهم و قابل توجهي است. |
سلامت و تأمين اجتماعي |
بحث تأمين اجتماعي يكي از مؤلفههاي كيفيت زندگي و نيز از ابعاد توسعه اجتماعي است. |
سياست |
تاثير نيروهاي اجتماعي بر سياست از مباحث اساسي جامعهشناسي سياسي محسوب ميشود. |
تربيت |
امور تربيتي و اجتماعيشدن نيز در ارتباط با اين انديشكده معنا پيدا ميكند. |
رسانه و ارتباطات |
پرداختن به امور رسانه و ارتباطات در زير مجموعه علوم اجتماعي قرار دارد. |